IRAN for EVER

Hamid MAXimum

IRAN for EVER

Hamid MAXimum

همه می پرسند:

همه می پرسند:

چیست در زمزمه مبهم آب؟

.

چیست در همهمه دلکش برگ؟

چیست در بازی آن ابر سپید، روی این آبی آرام بلند

که ترا می برد این گونه به ژرفای خیال؟

چیست در خلوت خاموش کبوترها؟

چیست در کوشش بی حاصل موج؟

چیست در خنده جام

که تو چندین ساعت، مات و مبهوت به آن می نگری؟

نه به ابر، نه به آب، نه به برگ،

نه به این آبی آرام بلند،

نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام،

نه به این خلوت خاموش کبوترها،

من به این جمله نمی اندیشم.

من مناجات درختان را هنگام سحر،

رقص عطر گل یخ را با باد،

نفس پاک شقایق را در سینه کوه،

صحبت چلچله ها را با صبح،

نبض پاینده هستی را در گندم زار،

گردش رنگ و طراوت را در گونه گل،

همه را می شنوم؛ می بینم.

من به این جمله نمی اندیشم.

به تو می اندیشم.

ای سرپا همه خوبی!

تک و تنها به تو می اندیشم.

همه وقت، همه جا،

من به هر حال که باشم به تو می اندیشم.

تو بدان این را، تنها تو بدان.

تو بیا؛

تو بمان با من، تنها تو بمان.

جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب.

من فدای تو، به جای همه گلها تو بخند.

اینک این من که به پای تو در افتادم باز؛

ریسمانی کن از آن موی دراز؛

تو بگیر؛ تو ببند؛ تو بخواه.

پاسخ چلچله ها را تو بگو.

قصه ابر هوا را تو بخوان.

تو بمان با من، تنها تو بمان.

در دل ساغر هستی تو بجوش.

من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست؛

آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش.

نظرات 4 + ارسال نظر
hamid یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:53 ب.ظ http://pars-gift.com

وبلاگ خوب و پر باری داری

به سایت من هم سر بزن :

MARYAM دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:07 ب.ظ http://vahed10eeha.blogfa.com

فریدون فروغی!
این شعرش قشنگه اما من عاشق شعر کوچه ام.
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...

zahra سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:16 ب.ظ http://vahed10eeha.blogfa.com

salam chtori? hala gerye nakon, man oomadam be vebloget sar zadam

MARYAM جمعه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:21 ق.ظ http://vahed10eeha.blogfa.com

اون بالا منظورم فریدون مشیری بود اشتباه شد!
وبلاگت پوسیدا!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد