IRAN for EVER

Hamid MAXimum

IRAN for EVER

Hamid MAXimum

بیوگرافی ۹ خواننده تاپ

لطفا به ادامه مطلب بروید

- حمیرا



نام اصلی ایشان پروانه امیرافشاری می‌‌باشد. ایشان متولد اسفند ماه سال ۱۳۲۸ در شهر تهران می‌‌باشند. وی از خانواده بانفوذ و سرشناس امیرافشاری که اصالتی آذری دارند می‌باشد. پدر ایشان صاحب ۱۵۰ شهر و روستا در منطقه شرق ایران و توابع طالقان بودند. از همان کودکی حمیرا خانه آنها به افتخار افراد بانفوذ حکومتی شاهد مراسم بزرگ با حضور هنرمندان نامی آن زمان مثل قمرالملوک وزیری، روح انگیز، بنان، ملوک ضرابی و ... بود که همین انگیزه اولیه دختر خانواده برای رو آوری به آواز شد. حمیرا به دور از چشم پدر و با تشویق همسر روشن فکر و تازه از آلمان بازگشته خود با نام نویسی در تست صدا در شورای رادیو آن زمان حیرت و تحسین اعضا شورا را سبب شد و پس از آن تحت تعلیم استاد علی تجویدی و بانو ملوک ضرابی قرار گرفت. وی دو سال بعد در سن ۱۸ سالگی به یک خواننده تمام عیار تبدیل شد.

در همان سن آوازی را در دستگاه سه گاه با آهنگسازی علی تجویدی و شعری از رهی معیری به نام صبرم عطا کن را اجرا کردند که در کتاب ترانه‌های ماندگار این اثر به ثبت رسیده است.

وی به علت مخالفت پدر با نام مستعار حمیرا فعالیت خود را آغاز کرد اما پدر وی صدای دختر خود را می‌‌شناسد و طلاق دختر خود را از همسرش می‌‌گیرد و به مدت یک سال دختر خود در خانه زندانی می‌‌کند بعد یک سال یک سفر اروپا برای جناب امیرافشاری پیش می‌‌آید. حمیرا که از حمایت مادر خود برخوردار بود دومین اثر خود به نام پشیمانم با آهنگسازی استاد تجویدی و ترانه‌ای از بیژن ترقی در دستگاه همایون اجرا می‌‌کند که به علت مدلاسیون اصیل و فراموش شده آن دستگاه باعث تحول عظیمی در موسیقی سنتی ایرانی می‌شود. پدر وی با آگاهی از اثر جدید دختر خود وی را از خانه طرد و از ارث محروم می‌‌کند. بعد از آن وی مدتی را در خانه پسر عمویش که همسر وی هما میر افشار ترانه سرای معروف بود به سر برد تا آنکه با استاد پرویز یاحقی ازدواج می‌‌کند.

صدای ایشان قابلیت سوبرآنو از ابتدا تا اوج را دارد که از کمیاب‌ترین نوع صداها می‌‌باشد. ایشان مدت شش یا هفت سال همسر آهنگساز به نام ایرانی پرویز یاحقی بودند که در این دوره زناشویی آثار ماندگاری با شعرهایی از بیژن ترقی و آهنگ های از یاحقی همچون مرانفریبی هدیه عشق بهار نو رسیده، مرا تنها نگداری، پنجره‌ای به باغ گل و ... اجرا کرده است. وی بعد از انقلاب چند ماه در زندان به سر برد و با پرداخت مالیاتی معادل سی هزار دلار آزاد و تا اواسط سال شصت خورشیدی در ایران ماند و بعد از گذراندن مزاحمت های فراوان با همسر و دختر دو ساله اش به نام هنگامه از مرز پاکستان از ایران خارج شد و از آنجا به اسپانیا و بعد از آن به کاستاریکا در آمریکای مرکزی رفت وی در کاستاریکا دچار افسردگی شدید شد، به صورتی که مدت یک سال تحت درمان روان پزشک بود.

شوهر وی در این میان همسر و دختر خود را ترک و به امریکا مهاجرت کرد. حمیرا با کمک همسر پسر عمویش هما میر افشار به ایالت کالیفرنیا مهاجرت و کار هنری خود را از سر گرفت و در سال هفتاد و هشت خورشیدی به تومور مغزی دچار شد که به صورت معجزه آسایی از اتاق عمل نجات یافت. وی همینک در شهر لوس آنجلس زندگی می‌‌کند. 

2- مرحوم هایده

نگاهی به زندگی "هایده"







در سال های پس از انقلاب، میان 1360 و 1368 و شاید به سبب ترانه های غمیادانه (نوستالژیک) وطنی که می خواند، روز به روز بر شمار طرفدارانش در بیرون از ایران افزوده می شد، هر چند که در خود ایران نامش حتی از فهرست کتاب های مرجع زدوده شده بود.



از همین روی برای یافتن زندگینامه دقیق او سر در هر منبع موسیقائی فرو بردیم که در این سال های اخیر تعدادشان نیز زیاد شده است. چیز دندان گیری نصیب مان نشد. مثلا زاد روزش و زندگی پیش از خوانندگی اش را در این منابع نیافتیم، ولی در همه آن ها به "تحقیر" و تکرار آمده که نام اصلی اش "سکینه دده بالا" بوده است. گویی نام می تواند تعیین کننده کیفیت صدای او بشود!



هایده از سال 1345 فراگیری موسیقی و آوازخوانی را نزد موسیقیدان معروف علی تجویدی آغاز کرد. تجویدی در میان آهنگسازان ایرانی، معروف شده است به "کاشف صداهای ناب"! البته صدا ها راکشف کرده، پرورش داده، معرفی کرده، ولی چند صباحی نگذشته که آن ها را از دست داده است. یا خودشان به راه دیگر، غالبا راه کاباره، رفته اند و یا "رنود" آنها را از او به غنیمت گرفته اند. هایده به گمان از آخرین کشفیات درخشان تجویدی باشد. شانسی که هایده آورده، این بوده که تجویدی آهنگ تازه ای را در "مخالف سه گاه" و در پیوند با شعری برانگیزاننده از "رهی معیری" آماده اجرا داشته است. این ترانه با زیر و بالاهایی که دارد، معرف دقیقی برای صدای گسترده و پر توان هایده شده و صدای هایده نیز متقابلا ترانه "تجویدی - معیری" را تاثیر بیشتر بخشیده است.



متن این ترانه که "آزاده" نام دارد، آخرین کار موسیقائی " رهی معیری" است که در تب بیماری آن را سروده و کمتر در یک سال پس از آن، در آبان ماه سال 1347 درگذشت.





ترانه آزاده با صدای هایده، آهنگ از علی تجویدی با شعر رهی معیری





هایده، سر انجام، در سال 1368 در شهر سانفرانسیسکو، به سکته قلبی درگذشت



تجویدی خود در یک گفتگوی رادیویی در شرح ساخت و پرداخت "آزاده" گفته است که رهی پس از آن که نیمی از ترانه را ساخنه، بیمار شده و بر اساس حالاتی که به خاطر آن کسالت در وجودش بوده، بقیه را با سوز و حال بیشتری تمام کرده است.



ترانه نشان می دهد که رهی، در بستر مرگ به تنها چیزی که برایش باقی مانده بود، می نازیده است به آزادگی:



- "یارب چو من افتاده ای کو؟ / افتاده آزاده ای کو؟/

تا رفته از جانم برون، سودای هستی/ آزاده ام، آزاده از غوغای هستی/

گلبانگ مستی آفرین/ هم چون رهی سر دادهام من/

مرغ شباهنگم ولی/ در دام غم افتاده ام من/

خندان لب و خونین مگیر/ مانند جام بادهام/ آزاده ام من!..."



تجویدی در گفتگویی که با او داشتم گفت: "آزاده را هیچ خواننده دیگری نمی توانست چون هایده با چنین وسعت صدایی بخواند ... هایده با خواندن این ترانه و چند ترانه دیگر که من به او دادم، توانست تحولی در ترانه خوانی و آواز خوانی ایجاد کند و تاثیرات تازه ای در موسیقی سنتی به وجود بیاورد..."



راه دیگر



هایده، اگرچه در سالهای پیش از انقلاب همچنان روی صحنه ماند ولی بیشترین زمان و توان خود را در خدمت "بازار" قرار داد که بیشتر به سود و زیان می اندیشد تا به ارزشها. تجویدی که زمانی به شکوه گفته بود که هر صدائی را که کشف می کند و می پروراند، بعدها بهره اش را به کاباره می برد. در عین حال گناه این انحراف را پیش از آن که بر گردن خواننده ها بگذارد، از چشم جامعه می بیند:



"جامعه بود که این ها را به سوی کاباره می کشانید... من در شوراهای موسیقی می گفتم که حقوق این ها را زیاد کنید تا احتیاج به رفتن به کاباره نداشته باشند... ولی نکردند این کار را... حقوق بسیار کمی مثلا 500 تومان به خواننده می دادند، در حالی که همین خواننده وقتی به کاباره می رفت شبی ده هزار تومان می گرفت... گناهی نداشتند... زندگی غیر از این را اجازه نمی داد..."





صدای هایده و برخی از ترانه های "غمیادانه" او در سال های غربت، تسکینی در خور برای مهاجران و تبعیدیان دلشکسته بوده است



هایده، پس از آزاده، چند ترانه دیگر نیز از تجویدی خواند و بعد سر و کارش به کاباره افتاد، از او جدا شد و به موسیقی به اصطلاح "مردمی"، نزدیکتر شد. محمد حیدری، جهانبخش پارزکی، صادق نوجوکی و انوشیروان روحانی آهنگسازان دیگری بودند که صدای رسای هایده را در اجرای ترانه های خود به کار گرفتند. همان قدر که این ها در راه "مردمی" شدن به هایده یاری رسانیدند، او نیز با صدای پر جاذبه خود سبب سکه شدن کار آن ها شد!



مهاجرت به "شهر فرشتگان" (لس آنجلس) پس از انقلاب کار را دیگر یکسره کرد. مهاجران مخاطب موسیقی آن قدر خسته و شکسته بودند که دیگر به ارزشها نمی اندیشند و تنها "تفریح و سرگرمی" می خواستند. سرمایه نیز در جایی به کار می افتاد که مخاطب انبوه داشته باشد. بر بستری چنین تنیده از "تفریح و تجارت" موسیقی معروف به "لس آنجلسی" به دنیا آمد و بیشتر خوانندگان مهاجر از جمله هایده را نیز به خدمت خود درآورد.



این حرف، بدان معنا نیست که در ترانه های غربتی هایده هیچ گوشه با ارزش دلنوازی وجود ندارد. در وهله اول باید به جنس صدای ناب و کمیاب او اندیشید که در همه بازمانده هایش یکسان مانده است، در این دنیای "بی صدائی" و "بد صدائی" خود، نفس ارزش است!



هایده در این هشت نه سالی که در مهاجرت به سر برد، دست کم توانست بخواند. اگر در ایران مانده بود سرنوشتی بهتر از "پریسا" و "هنگامه اخوان" پیدا نمی کرد که هنوز که هنوز است نمی توانند، آزادانه - و برای همگان - بخوانند، با آن که به دامنشان، پیرایه ابتذال نبسته اند!



صدای هایده و برخی از ترانه های "غمیادانه" او در سال های غربت، تسکینی در خور برای مهاجران و تبعیدیان دلشکسته بوده است.



هایده، سر انجام، در سال 1368 در شهر سانفرانسیسکو، به سکته قلبی درگذشت و در گورستان "وست وود" لس آنجلس به خاک سپرده شد.
  

 

3- رضا معین



زندگی نامه معین

معین در سال ۱۳۳۰ در شهرستان نجف آباد واقع در استان اصفهان در خانواده ای

کاملا مذهبی و از نظر مالی در سطح متوسط و پر جمعیت به دنیا آمد. او در دوران

نوجوانی و جوانی قرآن را با صوت و اشعار و غزلیات شعرای بزرگ را با لحنی زیبا

میخواند. وی در سن ۱۸ سالگی با یادگیری ساز تار با نتها و گوشه های موسیقی و

آوازی آشنا شد. او در همان دوران با دوستان خود در مجالس شادمانی برنامه های

بسیاری در شهر خود و دیگر شهرهای استان اصفهان اجرا میکرد.

۲. زندگی حرفه ای

معین در سن ۲۰ سالگی در اصفهان به خاطر استعداد و صدای زیبای خود توانست با

اساتیدی همچون تاج اصفهانی و حسن کسائی آشنا شود و در کلاس های آواز و موسیقی

ایشان شرکت کند. معین در سالهای پیش از انقلاب اسلامی در ایران( از سال ۵۵ تا

۵۸ ) به طور مداوم هر شب در هتل عباسی و هزارویک شب اصفهان برنامه اجرا

میکرد. او به خاطر همین کار توانست با افراد بیشتری در زمینه موسیقی و آواز

آشنا شود. بعد از انقلاب اسلامی معین فعالیتهای خود را تا قبل از انقلاب

فرهنگی ادامه داد و در سال ۵۹ توانست اولین کاست خود را با نام یکی را دوست

میدارم را منتشر کند و صدای خود را به تمام ایرانیان در سراسر ایران و دنیا

برساند. وی در سال ۱۳۶۰ ایران را ترک کرد و در ایالات متحده آمریکا با کمک

دوستانی همچون هایده توانست کار خود را شروع کند و تا به امروز ادامه دهد.

شایعات

اولین و باور انگیز ترین شایعه در مورد معین اینست که میگویند معین نا بینا

میباشد. در صورتی که معین از هر دو چشم بینا است و فقط یکی چشمان او به خاطر

صدمه دیدن عصب پلک او در زمان نوجوانی کم سو شده و به خاطر غیر متعادل بودن

پلک ( ناتوانی باز نگه داشتن او در زمان طولانی) چشمش از عینک آفتابی طبی

استفاده میکند.

دومین شایعه که بیشتر از روی اشتباه است نام معین میباشد که او را به اسم رضا

میشناسند و گروهی اسمش را معین میدانند در صورتی که نام وی نصرالله میباشد.

رضا شاعر بیشتر آهنگهای معین قبل از خروج وی از ایران بوده و بخاطر اینکه در

کاستهایی که منتشر شد نام این دو را در کنار هم به این صورت رضا . معین چاپ

کرده بودند بیشتر دوستاران وی به اشتباه او را رضا معین خواندند و یا بعضی ها

اسم او را معین تصور کردند.

شایعات بسیار دیگری هم هست همانند اینکه امید برادر معین میباشد در صورتی که

معین هیچ نسبتی با امید ندارد(معین ۳ برادر به نامهای مصطفی مرتضی و فتح الله

داشت که فتح الله در سال ۱۳۸۲ فوت کرده). ویا اینکه معین در آمریکا دارای چند

شرکت بزرگ و چند غمار خانه و مشروب فروشی است. در صورتی که او تنها منبع

درآمدش فقط از راه خوانندگی و کلاسهای موسیقی میباشد. وی از مشروب متنفر است

زیرا او به دین اسلام اعتقاد دارد و نماز خود را ترک نگفته و همیشه با خدای

خود در راز و نیاز است. و همیشه موفقیت خود را در کمک خداوند به خود میداند.

امروزه معین به خاطر موقعیت بالایی که دارد بیشتر از پیش به آهنگها و ترانه

هایی که قرار به اجرای آن دارد حساسیت نشان میدهد. و از طرف دیگر به خاطر

وجود افرادی که هیچ از این هنر والا نمیدانند و فقط صرف داشتن موقعیت مالی

بالایی که برخوردارند بیشتر این هنر را به تفریح تشبیه کرده اند کمتر کسی هست

که اشعار و آهنگهای مناسب برای معین بسراید و بسازد. به همین خاطر انتشار

کارهای جدید از طرف او با فواصل بسیار انجام میگیرد. 

4- ابی

ابراهیم حامدی متخلص به "ابی" در 29 خرداد سال 1328 در میدان فوزیه تهران دیده به جهان گشود.

او در اوان نوجوانی به استعدادهای خویش در خواندن پی برد و شروع به خواندن در یک گروه دوستانه به نام sun boys کرد و خواندن در باشگاهها و کاخ های جوانان را آغاز کرد و پس از چند سال ، در آغاز جوانی اولین ترانه ی مستقل خود را اجرا کرد.

"ابی" آوازخوانی ست مردمی که از دل مردم ایران زاده شده است. او با احترام به گوش و هوش مردم ایران در طول سی و پنج سال کار هنری اش و با قبول سنگینی مسیولیتی که بر دوش دارد و با تلاش پشتکار زیاد و با خلق آثاری که در گوشت و خون مردم ایران جای گرفته است و همچنین شخصیت هنری محبوبی که دارد توانسته دل بسیاری از ایرانیان را بدست آورد و این ارتباط با جوانان در ایران به حدی است که نام "ابی" بر دیوارهای دورافتاده ترین روستاهای ایران نیز به عنوان خواننده محبوب آنان نقش بسته و این نشان از اوج موفقیت و محبو بیت یک هنرمند است.
  

5- داریوش

داریوش در ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۹ خورشیدی درتهران بدنیا آمد، او سالهای اولیه عمر خود را در میانه، کرج و کردستان سپری کرد.



استعداد خدادادی او در ۹ سالگی و در زمانی که برای اولین بار برروی صحنه سن مدرسه قرار گرفت آشکار شد و در ۲۰ سالگی توسط حسن خیاط باشی از تلویزیون ایران به مردم معرفی شد و با ترانه افسانه و جاوید"بمن نگو دوست دارم" در قلب مردم جای گرفت.



داریوش هرگز با عقاید تحمیلی به اجتماع خود سازگار نبود، ترانه های او حاصل اشعار و موسیقی انسانهایی وارسته چون شاملو، نادرپور، جنتی عطایی، قنبری و بیات است.

این موضوع سبب گشت تا ترانه های او در رابطه با عشق، صلح، آزادی و عدالت سروده شوند.



پس از انقلاب دیگر عرصه ای برای داریوش و هنرش نبود ازاینرو وی از سرزمین مادری خود کوچ کرد.



کارهای او شامل بیش از ۲۰۰ ترانه در ۲۵ آلبوم است.



داریوش کنسرتهای بیشماری را در تالارهای بزرگ جهان چون notably Wembley (لندن)،Carnegie Hall (نیویورک)، Kennedy Center (واشنگتن دی سی )، Koncertos (استکهلم )، Greek Theater )لس انجلس) و Universal Amphitheater (لس آنجلس) به اجراء درآورده است.



داریوش در هنر عکاسی نیز صاحب سبک است، همچنین در دو فیلم سینمایی "یاران" و "فریاد زیرآب" نیز ایفای نقش نموده.

او در فستیوال موسیقی، فیلم و رسانه های تصویری که چندی پیش در بحرین برگذار شد بعنوان نماینده سبک معاصر و منحصر بفرد موسیقی ایران این سبک را به جهان معرفی کرد و برنده بالاترین نشان صلح گشت
  

6- شکیلا

خانم "شکیلا"در 13اردیبهشت ماه سال 1341 در تهران به دنیا آمد.وی کوچکترین فرزند خانواده بود.از همان دوران کودکی شیفته موسیقی بود و آثار نبوغ و استعداد در او هویدا بود.در نه سالگی قطعه ای برای تلوزیون اجرا کرد و آنچنان مورد توجه قرار گرفت که در پی آن برای خوانندگی دعوتش کردند اما از آنجایی که کم سن وسال بود و خانواده اش نیز راضی نبودند قبول نکرد و به موسیقی در حد شرکت در برنامه های مدرسه و مسابقات استعدادهای درخشان و گاهی نیز هنرمندی در محافل خانوادگی قناعت کرد او همچنین تحصیلاتش را نیز با موفقیت پی گرفت.

شکیلا در پانزده سالگی به فراگیری موسیقی ملی و ردیف های آوازی نزد مرحوم استاد محمود کریمی پرداخت آن سالها (1356و1357) اوج مبارزات انقلابی بود و شرایط خاصی در ایران حاکم بود که سبب شد هنرستان موسیقی تعطیل شود و شکیلا در پیگیری موسیقی محدود شد اما وی در راه خود استوار بود تا اینکه در 18 سالگی برای ادامه آموختن موسیقی کلاسیک به آمریکا رفت و تصمیم گرفت به آرزوی دیرین خویش جامه عمل پوشاند.شکیلا در سال 1368اولین آلبوم خود را با همکاری بابک افشار به بازار روانه کرد و با عرضه این آلبوم به طورحرفه ای وارد دنیای موسیقی به خصوص خوانندگی شد.

غنای لحن او که هدیه ای خداوندی است، در پیوند با ادبیات غنی فارسی تلفیقی کم نظیر پدید می آورد که شخصیت فروتن شکیلا نیز مکمل آن گشته و در آثارش نمایان میگردد. بی گفتگوست که چنین آثاری رتبه والائی از هنر و احساس را در شنونده بجا می گذارد.

علاقه شکیلا به عرفان و ادب عرفانی این مرز و بوم، زبان گشوده ای را برای خواندن اشعار حضرت مولانا بروی باز کرد که به آثارش در این زمینه، احساسی ملکوتی عطا می کند.



شکیلا تا امروز یازده مجموعه موسیقی به هنر دوستان ایرانی تقدیم کرده و دوستارانش همچنان و هر لحظه منتظر کارهای جدید او هستند.

تجلّی صدای شکیلا در مقام آوای بر گزیدگان شرق در مجموعه " اپراتیکا- شاین" افتخاری بزرگ برای او و هم میهمانش است. صدای او از میان دهها صدای آشنا و گمنام شرقی انتخاب شد.

ادای دین شکیلا به بزرگان موسیقی این مرز و بوم باز سازی و باز خوانی آثار ارزشمندشان است ، چه ، نقش خود را در نقل سینه به سینه احساس و آثار، از نسل و نسل های پیش به آیندگان، به نیکی درک می کند تا که امید به جاودانگی هنر را تحقق بخشد.

شکیلا رسالتش را در گرمای کانون خانواده و در پرورش فرزندانش ، شهرا د و بهراد، با آرزوی باز گشت به وطن و تقدیم اجرای زنده برنامه اش به سر زمینش می بیند ودر شوق آن روزگار می گذراند.یکی از افتخارات زندگی هنری شکیلا دریافت جایزه آکادمیک موسیقی در اکتبر سال 2005 میلادی به پاس آثار ارزشمند او درموسیقی ایرانی است.علاوه بر زندگی هنری افتخار امیز او زندگی شخصی شکیلا نیز تحسین برانگیز است دربین همه خوانندگان معروف دنیابه خصوص خوانندگان زن تعداد نسبتا کمی توانسته اند هم در زندگی هنری و هم شخصی آن گونه که باید و شاید موفق باشند به تحقیق و گاهی به اذعان این افراد در مقاطعی از زمان زندگی شخصی آنها قربانی زندگی هنری شان شده و از آن باز مانده اند یا به ابتذال کشیده شده است اما در مورد شکیلا حتی تا به حال چنین شایعه ای هم نبوده است او توانسته است با حفظ اصالت و نجابت ایرانی سالهاهنرمندی کند و به طور همزمان در همه عرصه های مختلف زندگی موفق باشد . در حال حاضر شکیلا به عنوان یکی از محبوبترین خوانندگان ایرانی می درخشد و طرفداران بسیاری دارد . وب سایت رسمی شکیلا او را " vioce of an angel"نامیده است و براستی که صدای شکیلا صدای یک فرشته است  

7- ستار

آقای حسن ستار در بیست و هشتم آبان ماه سال 1328 شمسی در تهران متولد شد.وی از همان دوران کودکی چالاک و خوش قریحه بود.در آن روزگار در محله شهیاد تهران زندگی می کرد. به زمینه های مختلف ورزشی و هنری بسیارعلاقه مند بود خصوصا به فوتبال علاقه زیادی داشت و در تیمهای فوتبال بازی می کرد حتی بعدها در جوانی و میانسالی نیز علاقه مند و پیگیر فوتبال بود و حتی کاپیتان تیم فوتبال هنرمندان نیز بود.در زمینه های هنری نیز همچون ورزش بسیار فعال بود.ستار تحصیلات خود را در دبستان و دبیرستان اقبال به اتمام رساند سپس در رشته اقتصاد بین المللی از مدرسه عالی بازرگانی موفق به اخذ مدرک لیسانس شد.

استعداد ذاتی ستار صدای دلنشین و تسلط و مهارت او در موسیقی سنتی و پاپ ایرانی به او کمک کرد و او را به یکی از محبوبترین چهره های تاریخ موسیقی ایران تبدبل نمود.شهرت و محبوبیت ستار در سن 22 سالگی با خواندن ترانه "خانه به دوش"که بر اساس فیلم "خانه به دوش"(مراد برقی) به کارگردانی و بازیگری پرویز کاردان بود آغاز گشت و آن چنان اوج گرفت که نام او را برای همیشه در تاریخ موسیقی ایران جاودانه کرد.ستار از خوانندگان معروف بسیاری از برنامه های رادیویی و تلویزیونی شد و جزءخوانندگان خانواده سلطنتی ایران گشت .وی حدود 200 آهنگ و ترانه اجرا نموده است که بسیاری از آنها در زمره آثار ماندگار موسیقی ایران است به عنوان مثال می توان به ترانه های "گل سنگم " "شازده خانم" "همسفر " "گل پونه" "صدای بارون" اشاره کرد.

یکی از افتخارات زندگی هنری ستار این است که از بخش روابط عمومی انستیتوی بین المللی عالیه (IFSI)شاخه مطالعات معاصر به پاس تلاش و هنرمندی در عرصه موسیقی به خصوص موسیقی ایران موفق به دریافت دکترای افتخاری رشته موسیقی شد .

وب سایت رسمی ستار او را به عنوان "a true Persian music icon"(شمایل شایسته موسیقی ایرانی )معرفی کرده است و در جایی دیگر می گوید دوستان و خانواده اش او را "the Persian Frank Sinatra"(فرانک سیناترای ایرانی )می نامند.شایان ذکر است که فرانک سیناترا خواننده و هنرمند بسیار مشهور قرن بیستم آمریکا است.همه و همه نشانگر شایستگی و شان والای او در موسیقی است.

در باره زندگی شخصی او نیز در این حد اشاره می کنم که ستار در سال 1978 میلادی به ایالات متحده امریکا مهاجرت کرد و در لس انجلس ساکن شد .سپس با خانمی که دو دختر5و8ساله(شینا و شیدا)داش ازدواج کرد و پس از مدتی ستار پدر دختر دیگری به نام شیلا گشت.

ستار ستاره بزرگ و درخشان موسیقی ایرانی همچنان دلنشین می خواند و با هنرمندی کم نظیرش جلادهنده دل طرفداران دهها میلیونی خویش است.
  

8- اندی

در روز 21 آوریل یا اول اردیبهشت پسری در مجیدیه تهران به دنیا آمد.پسری ارمنی در خانواده ای دوست داشتنی.خانواه ای با 3 خواهر و 4 برادر.نام اصلی او آندرانیک مددیان بود از همان بچگی نبوغ موسیقی در این کودک بازیگوش و شیطون معلوم بود روزها گذشت و او در خانواده ای دوست داشتنی و علاقه مند به موسیقی رشد کرد و بزرگ و بزرگتر شد. مانند پدر علاقمند به موسیقی بودو برای خودش رویای زیبایی ساخته بود.بالاخره هم به آرزویش رسید.اولین گیتارش را در 14 سالگی با چوب ساخت.به گفته خودش صداهای عجیب و غریب از آن در می آمد.پسر خاله های او یک گروه موسیقی تشکیل داده بودند.و از آندرانیک هم دعوت کرده بودند با آنها همکاری کنند. او در آن گروه شروع به گیتارزدن کرد.در بعضی وقتها هم قطعاتی به زبان انگلیسی اجرا میکرد.آنقدر در کارش پیشرفت کرده بود که قطعاتی را در محضر شاه اجرا کرد روزها گذشت و او تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به آمریکا برود.و واردکالج موسیقی شد.رشته ای که آرزویش را داشت. کم کم کارش را شروع کرد و اولین جایی که کارش را شروع کرد کاباره تهران لس آنجلس بود.از فردی که در زندگی او تآثیر زیادی گذاشت و در حقیقت راه را برای او باز کرد ودستش را گرفت میتوان شهرام شب پره را نا مبرد.او استعداد آندرانیک را دیده بود از او دعوت کرده بود به عنوان صدای دوم برای او بخواند.به گفته خود او دوران دانشگاه سخت ترین دوران زندگیش بود.تا حدی که فقط برای یک وعده غذا پول داشت.ولی هر چه بود گذشت او همه چیز را تحمل کرد.روزی به او گفتند یک خواننده ای هست که سبکش به کار تو خیلی می خورد. می توانید یک گروه موسیقی خوب دو نفره تشکیل دهید.او کوروس بودکه بعدها با هم بهترین گروه دو نفره را تشکیل دادند.به کوروس هم همین را گفته بودند.و دست روزگار این دو را با هم آشنا کرد و یکی از پر طرفدارترین وجنجالی ترین گروه موسیقی دو نفره بعد از انقلاب را تشکیل دادند.اولین آلبومی که از این دو به جا مانده خواستگاری بود.با شعری زیبا و قوی از ژاکلین ویگن به نام خواستگاری.که نام آلبوم را هم به نام همان شعر گذاشتند.این اولین کار آنها با ژاکلین بودکه با استقبالی بی نظیر روبه رو شد.در یکی از کنسرت های آنها دختری بود که آندرانیک را خیلی دوست داشت و شب کنسرت او را اندی صدا زدکه این شد دیگر همه او را با نام اندی صدا میزدند دومین آلبوم آنها پرواز بود.و باز هم با شعرهای زیبای ژاکلین آهنگ چی میشد ,تپلی,ما همه ایرانی هستیم به قدری گل کرد که روز به روز بر محبوبیت آن دو افزود.آهنگ ما همه ایرانی هستیم هنوز که هنوز در اکثر کنسرتها اجرا میشود.در این آلبوم اندی و کوروس با فردی آشنا شدند که در زندگی هنری آن دو و به خصوص اندی تآثیر فراوانی گذاشت. او علیرضا امیر قاسمی بود.و به قول خود اندی: علی گوش سوم من هست.و مانند یک برادرهمراه اندی بود.و او را در انتخاب آهنگ کمک می کرد.ویدئوی زیبای چی میشد هنوز هم در خاطره ها هست.به دنبال موفقیت آلبوم پرواز و سروصدای این دو خواننده تازه نفس محبوبیت آن دو بیش از پیش شد.وآنها کنسرتی برای طرفداران اجرا کردند.تمام بلیطها فروخته شده بود.وسالن دیگه گنجایش نداشت.عده فراوانی پشت درهای بسته مانده بودند.هفته آینده اندی و کوروس برای بچه ها و تمام کسانی که برنامه را ندیده بودند کنسرت مجانی اجرا کردند.و با مردم سرود ما همه ایرانی هستیم سر دادند. بعد از اجرای موفقیت آمیز کنسرت آن دو آلبوم سوم خود را به بازار عرضه کردند.بلا.که جهشی فوق العاده در کار آن دو بود.با ,بلا ,تو,نگاه,که آهنگ انگلیسی این آلبوم در متن یک فیلم هالیوودی قرار دادند.با آن مدل زیبای آهنگ بلا.موفقیت آن دو هر روز بیشتر از روز پیش بود.وکنسرتها با استقبال زیادی مواجه می شد در اینجا بهتر است داستانی برایتان از حضور اندی و کوروس در بین مردم تعریف کنم.یکی از طرفداران این دو دختری حدوداْ 14 ساله بود.که بیماری سرطان داشت.و در بیمارستان به انتظار مرگ نشسته بود.وقتی اندی و کوروس این ماجرا را شنیدند همراه یک هدیه که یک دستبند طلا بود به ملاقات آن دختر رفتند. به گفته خود آن دختر آن روز انقدر اندی و کوروس به من امید به آینده را دادند و اینکه باید خوب شوم و به کنسرت آن دو بروم که من تا حدودی روحیه خودم را به دست آوردم.و چون سرطان عمیقآ در وجود او ریشه نکرده بود آن دختر سلامتی خود را به دست آورد.و جالب اینجا که برایتان بگویم که آن دختر در حال حاضر فارغ التحصیل رشته پزشکی هست واندی در جشن او هم شرکت کرد و در تمام این سالها از زندگی این دختر خبر داشته و با هم در ارتباط بودند.چه لذتی دارد ارتباط با هنرمند مورد علا قه بگذریم. بعد از آلبوم بلا اندی و کوروس احساس کردندکه دوست دارند هر کدام جدا به فعالیت هنری خود ادامه بدهند.و قرار شد آخرین آلبوم دو نفره خود را به بازار عرضه کنند.آلبومی به نام خداحافظ.آخرین آلبوم با نام و همکاری اندی&کوروس.در این آلبوم با شاعری آشنا شدند که باز هم در زندگی هنری اندی و کوروس و مخصوصآ اندی تآثیر به سزایی گذاشت.پاکسما زکی پور.این شاعر استثنایی و جوان با آن شعرهای زیبا وقوی در محبوبیت اندی صددرصد تآثیر به سزا گذاشته است.این شاعر هنوز که هنوز با اندی همکاری می کند وجزو دوستان صمیمی اندی هست.پاکسیما شروع کار هنری خود را با اندی آغازکرد آلبوم خداحافظ با آهنگهای دخترآتیشپاره ,آمنه,یاسمن,عشق مسموم,بازهم جزو پر فروش ترین آلبومها شد.با آن مدل زیبای آهنگ دختر آتیشپاره.بعد از فروش این آلبوم و اجرای کنسرتها اندی و کوروس اعلام کردند که میخواهند رسمآ از هم جدا شوند.در آن زمان از هر کسی پرسیدند چه کوچک و چه بزرگ که نظر شما راجع به جدایی این دو چیست:همه میگفتند :ما به این دو با هم عادت کردیم.حیف است که از هم جدا شوند.شایعاتی هم ورد زبانها افتاد.ولی اندی وکوروس در تلویزیون آمدند و اعلام کردند که هیچ مشکلی با هم ندارندو فقط از نظر کاری با هم اختلاف عقیده دارند.در نهایت اندی و کوروس این گروه محبوب و جنجالی از هم جدا شدند.و دوره 8 ساله کاری آنها به پایان رسید. بعد از جدایی هر کدام جدا به فعالیت خود ادامه دادند به جرات میتوا ن گفت: اندی گوی سبقت را از کوروس ربود.کوروس چند ماه بعد ازدواج کرد ولی اندی تمام زندگیش را روی کار هنری خود گذاشت.بعد از جدایی آنها اندی اولین آلبوم خود را بعد از جدایی از طرف شرکت کلتکس وارد بازار کرد.آلبوم بیقرار.که به نظر من که تمام کارهای اندی رو دنبال کردم آلبوم بیقرار یک استثنا در زندگی اندی بود.که یک شبه ره صد ساله را طی کرد.در این آلبوم 10 ترانه بود که یکی از یکی قشنگ تر بود.و به گفته خود اندی:بیقرار قصه زندگی من است.قصه روزهای پر عطش عشق و شبهای سرد تنهایی.قصه تلخیها و شیرینیهای زندگی.قصه پیروزیها و ناکامیهای من در عشق و امیدی برای فردایی روشن و عشقی واقعی هنوزم بیقرارم.......... اندی روی این آلبوم یک سال ونیم زحمت کشید وهم خلاصه ای از زندگی خودهست.آلبوم بیقرار پر فروشترین آلبوم دهه نود شد.شعرها از پاکسیمای نازنین وآهنگها ازهمکاران آهنگ عشق اول از سیاووش قمیشی وآهنگ بیقرار از هانی نازنین با آن ملودی زیبا که من هر وقت این آهنگ رو گوش میدم یاد ....... میفتم. آهنگ زیبا و عاشقانه شبگرد,انتظار,قصر کاغذی,اگه عشق همینه,دخترایرونی,شیطنت.کنس� �ت اندی برای آلبوم بیقرار با موفقیت تمام اجرا شد.وجای خالی آن شب پیدا نمیشد.وعده ای هم پشت در بودند تا بتوانند وارد سالن شوند.در این آلبوم فرخ آهی هم یار همیشگی اندی بود.وبه او کمک فراوانی کرد.و اندی این آلبوم و تمام آلبومهای خود رادر استدیو فرخ آهی ضبط میکند.در این آلبوم بود که مردم با دختری آشنا شدند که همیشه با اندی بود واندی از او به عنوان صدای دوم استفاده میکرد.او شینی ریگزبی بود.دختری امریکایی و علا قه مند به فرهنگ ایرانی و زبان فارسی.شینی در حال حاضر خود خواننده شده ولی هر چه دارد از اندی است.از آن زمان به بعد این دو همه جا با هم بودند وخود اندی هم در جایی اعلام کرد شینی دوست دختر اوست.اندی همه جا از گروهش تعریف کرده و عنوان کرده من بدون روهم هیچ هستم.فروتنی همیشگی ایرانیها. بعد از موفقیت بی سابقه این آلبوم اندی آلبوم لیلی را وارد بازار باز هم از شرکت کلتکس که با چند هنرمند دیگر هم همکاری کرد.بیژن مرتضوی,حسن شماعی زاده وغیره.با آن عبارت زیبا در اول آهنگ لیلی:هر کس در زندگی یک لیلی دارد و این لیلی من است.تمام اینها نشان میدهد اندی در تمام این سالها عاشق بوده.عاشق چه کسی این را هیچ کس نمیداند.در کنار اندی علیرضا امیر قاسمی هم برای او ویدئو های زیبا می ساخت بعد از این آلبوم اندی آلبوم تنهایی را از شرکت کلتکس به بازار ارائه داد.شعرها از پاکسیمای نازنین ویدئو از کوجی زادوری و امیر قاسمی ,ضبط از فرخ آهی ,گروه اندی باز هم او را یاری میدهند.آهنگ زیبای تنهایی,چشمای ناز ,جاده های احساس,ناز ناز ,خوشگل محلمون, به قدری این آهنگها گل کرد که ورد زبان همه شده بود.هر پسری که میخواست با دختری دوست شود آهنگ ناز ناز را برایش میخوند.دخترها برای کنسرتهای اندی سرو دست می شکوندند.و به قول اندی که تکه کلام همیشگی اوست :خدا زیادشون کنه.در اینجا باید بگویم آلبومهای اندی همه دوازده یا چهارده آهنگ دارد.برعکس تمام خواننده ها .که این هم هزینه زیاد تری میخواهد هم پول بیشتری.در آلبوم تنهایی اندی یک آهنگ را بازسازی کرد که آن را برای مادرش ساخته بود.زمانی که مادرش ایران بوده و اندی امریکا مادرش دچارعارضه مغزی میشود و اندی در آن حال شعر این آهنگ را مینویسدو آن را در بدترین شرایط اجرا میکند.خوشختانه حال مادرش خوب میشود وبعدها مادرش عازم امریکا میشود وتمام کارهای اندی را دنبال میکند.تمام مصاحبه ها را زنده نگاه میکند.اندی هفته ای 2 بار باید با مادرش غذا بخورد.او پسر خانواده است . بعداز آلبوم تنهایی اندی آلبوم سر سپرده را به مردم عرضه کرد.آلبومی عاشقانه از کمپانی ترانه.شعرها طبق معمول از پاکسیمای نازنین و آهنگها از اندی,منوچهر چشم آذر.توحید.در این آلبوم اندی از شاعرهای جوان هم استفاده کرد.گل این آلبوم همان آهنگ معروف سرسپرده است.که پاکسیما شعر آن را گفت و اندی یک نصفه روز آهنگ آن را ساخت.و به گفته خودش این آهنگ یک هدیه از طرف خدا برای او بود.آهنگ تولد به این شکل ساخته شده بود که پاکسیما روی جلد کادوی تولد اندی شعر تولد را نوشت و چون اندی خوشش آمدروی آن آهنگ گذاشت آهنگ من و تو به قدری گل کرد که اندی مجبور شد درسالن زیبای پلس لس آنجلس کنسرت بزرگی اجرا کند.که از چند روز قبل تمام بلیطها فروخته شده بود.در این کنسرت تمام چهره های هنری حضور داشتند.وارطان آواناسیان مدیر شرکت ترانه,کوجی زادوری,و اکثرخبرنگارها حضور داشتند و موفقیت اندی را تبریک گفتند.کوجی و امیر قاسمی ویدئو های این آلبوم را تهیه کردند.به خصوص ویدئوی سر سپرده در این بین باید گویم اندی گیاهخوار همچنین جزو تیم فوتبال هنرمندان هم هست.و تا به حال چندین گل هم زده ، آرزویش هم اینست که در استادیوم آزادی بازی کند. و در کنار هنر ورزش هم میکند. بعد از آلبوم سرسپرده نوبت آلبوم بعدی اندی رسید.جاده ابریشم.آلبومی عاشقانه تر از آلبوم قبلی.اندی خود راجع به این آلبوم حرفهای زیادی زده.آهنگها از خود اندی با همکاری حسن شماعی زاده,منوچهر چشم آذر,توحید,فریبرز حاج نبی.و شعرها اکثرا از پاکسیما.آهنگ شب من به گفته خود اندی در بدترین شرایط روحی او اجرا شد.دوست دختر او برای بار دوم او را رها کرد و اندی در بدترین شرایط روحی این آهنگ را ضبط کرد.این آهنگ بعدها در فیلم هالیوودی پرنسس و سرباز در قسمتی از فیلم گذاشته شد.اندی خودش این آهنگ را به دوست دخترش تقدیم کرد.آهنگ فوق الاده توکه رفتی به قدری سرو صدا کرد که همه آن را تکرار می کردند.آهنگ انگلیسی این آلبوم را شینی شعرش را گفت و اندی آهنگ آن را ساخت.اندی یک آهنگ ارمنی هم در این آلبوم دارد.اگر یادتان باشد بچه های منطقه 6 در ویدئو نوروز آن سال برای اندی نوار فرستاده بودند که اندی زودتر آلبوم بعدی را به بازار بدهد.اندی در زمان ساخت این آلبوم به ارمنستان سفر کرد به همین دلیل اسم آن را جاده ابریشم گذاشت.این آلبوم نشان میدهد که اندی سال عاشقانه و سختی را پشت سر گذاشته.چون به گفته خودش او به پاکسیما میگه:من امسال مثلأ عاشقم آهنگ عاشقانه برایم بگو سال دیگه همه چی خوبه ما با همیم .آهنگی برایم بگو که همه چیز را نشان دهد.اگر توجه کرده باشید تمام آهنگهای اندی به جز چند تا که انگشت شمار است راجع به دختر و پسر است و به گفته خودش من حرف دیگری به جز دختر و پسر ندارم که بزنم.بعداز این آلبوم اندی یک آلبوم دو آهنگه وارد بازار کرد.به نام نونه.که بازسازی آهنگ زیبای چرا عاشق شدم و یک آهنگ ارمنی.بعد از این آلبوم او آلبوم و قلب من را وارد بازار کرد.که به 7 زبان زنده دنیا آهنگ خوانده است.از طرف کمپانی آونگ ویک کمپانی امریکایی.اندی یواش یواش خود را وارد ماکت امریکایی می کند.خودش می گوید: این آلبوم جای خاصی را در قلب من دارد به همین دلیل اسم آن را وقلب من گذاشت .و روزنامه ها آن را رمانتیک ترین آلبوم اندی معرفی کردندآهنگها یکی از دیگری قشنگ تر بود.آهنگ عربی با صدای اندی و راغب علامه خواننده معروف عرب که بینهایت گل کرد.که هم شعرش را با هم گفته بودند و هم آهنگش را با هم ساخته بودند.آهنگ ریحان که خیلی گل کرد با شعر پاکسیما و آهنگ اندی.آهنگ 6و8 یادم میاد.آهنگ زیبای رویا.آهنگ عاشقانه تو نباشی.آهنگ انگلیسی که شعرش را شینی گفت و اندی آهنگش را ساخت.یک آهنگ هندی با دختر خانم هندی.که بخواهم در مورد هر کدام توضیح بدهم ساعتها طول میکشد. بعد از این آلبوم بود که روزنامه های امریکا از اندی به عنوان الویس ایران نام بردند.وبه او لغب الویس دادند.بعد از این آلبوم محبوبیت اندی در جامعه امریکایی چند برابر شد.با گروهای بزرگی در سالنهای مجلل کنسرت گذاشت.با گروه آلابینا در سالن زیبای گریک تیآتر کنسرت گذاشت.به تنهای 6000 نفر را در آن سالن دور هم جمع کرد و شبی فراموش نشدنی برای همه بود.به مناسبت این آلبوم کنسرت افتخاری در تاور رکوردز گلندل محله ارمنی نشین کالیفرنیا اجرا کرد.و جازیست گروه پلیس هم آنجا حضور داشت همکاری آنها از این به بعد آغاز شد.از همین آلبوم هم یک نمونه وارد ماکت امریکایی کرد .با چند آهنگ اضافه تر. که آهنگ هتل کالیفرنیای معروف هم در آن بود که همه میگفتند از اصلش هم قشنگتر شده.با شعر پاکسیما یار همیشگی اندی آهنگ تو نباشی به گفته خود اندی غم انگیز ترین صدای نی در ارمنستان هست.اندی برای سومین بار برنده جایزه بهترین خواننده ارامنه شد.استینگ منیجر گروه پلیس هم فعالیت خود را با اندی آغاز کرد.اندی با مهارت خاصی به زبان انگلیسی موسیقی ایران را به امریکاییها معرفی کرد به طوری که فوق الا ده اندی رو دوست دارند.اندی تبدیل به یک خواننده بین المللی شد.مصاحبه ها در سی ان ان,ان بی سی,سی بی اس,و موفقیت در کنسرتها او را بیش از پیش محبوب کرداو حالا به آ رزوی دیرینه خود رسیده.با روزی 16 ساعت کار کردن با گروه و دوستان خوب او این موفقیت دور از دسترس نبود.بعد از این موفقیت او با دو خواننده بزرگ دیگر عرب آشنا شد.خالد و حاکیم.که قرار بود توری بزرگ ترتیب دهند برای اجرای کنسرت در سالن زیبای گریک تیآتر.ولی این برنامه مواجه با 11 سپتامبر شد و با تمام هزینه و زحمتی که برای این برنامه کشیده شده بود اندی این برنامه را لغو کرد.اندی اعلام کرد که مردم امریکا را مانند ایرانیان دوست دارد و خود جزو شهروندان امریکایی هست و به دلیل احترام کنسرت را لغو کرد.جالب اینجاست که شینی میهمان افتخاری تمام کنسرتهای اندی است و همراه او برنامه اجرا میکند.اندی در این بین یک آلبوم وارد بازار کرد با همکاری پاکسیما,حمید,و پیروز.که در حقیقت آلبوم پاکسیما بود با شعرهای او واز دوستان خود دعوت کرده بود با او همکاری کنند.که واقعا اندی در این آلبوم برای پاکسیما سنگ تمام گذاشت آلبومی به نام یاران.با آهنگهای فوق العاده قصه باران و تصویر که با شعرهای فوق الاده پاکسیما توسط اندی اجرا شد.آلبوم آخر اندی خلوت من نام گرفت. اندی در مصاحبه ای اعلام کرد: من دوست دارم مردم بدانند درخلوت من چه میگذرد.این آلبوم هم جزو عاشقانه ترین آلبومهای اندی قرارگرفت.از کمپانی آونگ و یک کمپانی امریکایی.اندی در این آلبوم نشان دادهنوز هم شور عشق در او هست.آهنگ چه خوشگل شدی به قدری بین مردم طرفدار پیدا کردکه فکر میکنم احتیاج به توضیح من نباشد.آهنگ التهاب,از یاد من نرفته,4 نوع میکس آهنگ ریحان,آهنگ تغییر داده شده تپلی به زبان ارمنی به نام مارال,آهنگ تغییر داده شده یالا به زبان اسپانیولی به نام بایلا,ودر نهایت آهنگی متفاوت با سبک کار اندی به نام برو.من خودم به عنوان طرفدار اندی این سبک را تا به حال در کار او نشنیده بودم.تمام کارهای او نشان میدهد که همه چی خوب است من با دوست دخترم خوبم مشکلی نداریم ولی هیچ وقت آهنگهای اندی نشان دهنده این نبود که به کسی بگوید:برو دیگه نمیخوامت اون هم خواننده ای مثل اندی.البته در ویدئوی این آهنگ ریشه هایی از سیاسی بودن نشان میدهد.اما اندی همیشه خود را از سیاست جدا کرده. آهنگ زیبای شقایق ,عشق و ایثار,تمام شعرها از پاکسیماو آهنگها از اندی,منوچهر چشم آذر,محمد مقدم و ........ بعد از این آلبوم اندی همراه با شینی و منصور کنسرت بزرگ و فراموش نشدنی در سالن بزرگ و زیبای گریک تیآتر اجرا کردند.اندی در این کنسرت پر نشاط تر و پر انرژی تر از قبل برای مردم برنامه اجرا کرد.زندگی عاشقانه اندی با حضور دوست دختر زیبای او سپری میشود.او هنوز هم عاشق است.او بار دیگر کنسرت دیگری با امید در پارک ارواین اجرا کرد که آن هم با استقبال بی نظیر مردم روبه رو شد. اندی همیشه برای جوانها نصیحتی داشته:دوری از مواد مخدر,احترام به بزرگترها,درس خواندن,وبه تمام دخترها و پسرها همیشه وهمیشه گفته:با اونی که دوستش دارین تا آخر بمونید.به هم وفادار باشین.اندی احساس دوست داشتن رو اینگونه توصیف کرده:صبح که از خواب بلند میشوی احساس میکنی دنیا مال تو هست. دوست داری با کسی که دوستش داری بری پارک,پیکنیک,به خاطر اون دختری که دوستش داری حاضری همه دنیا رو به اون ببخشی.و شب که میخوای بخوابی خوشحال از این احساسی که دادی و گرفتی.اندی همیشه اززندگیش راضی بوده و هست.و همیشه به گفته خودش نیمه پر لیوان را نگاه میکند.اندی با خواننده های دیگر کشورمان هم کنسرت گذاشته.مثل ابی,شهرام کاشانی, مکابیز..............و کمک به خیلی ها کرده در این راه تا آنها هم وارد دنیای هنر شوند.مثل شینی,مکابیز,مهران.نگاهی به کارنامه هنری اندی بیندازیم او سیر صعودی فوق العاده ای را طی کرده است  

-مرضیه

اشرف السادات مرتضایی یا آنچنان که برای ایرانیان شناخته شده است مرضیه خواننده افسانه ای در سال 1926 در تهران بدنیا آمد. پدرومادرش از یک خانواده هنردوست بودند و هنرمندانی از قبیل مجسمه ساز ، نقاش و مینیاتوریست و موسیقیدان در فامیلش زیاد بودند. اما مادرش بود که بطور خاص اورا تشویق به خواندن کرد و در همه دوران حیاتش ازاو پشتیبانی میکرد بانو مرضیه در مصاحبه ای که با او داشتیم درباره خود می گفت : درزمانی که خانواده های ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدرمن با وجودیکه یک فرد روحانی بود مراتشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتیکه من آغازبه خواندن کردم خواننده شدن برای زنان خیلی غیر عادی بود و درعین حال یک خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسه ای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی. و هم چنین یک صدای خوب . در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای اورا تائید میکردند و همچنین تئوری موسیقی راباید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم"مرضیه در سال 1942 (1322 شمسی) به جهان موسیقی هنر وارد شد. اولین بار دریک تئاتر که نمایشنامه شیرین و فرهاد را اجرا میکرد ( تئاتر باربد) درنقش شیرین بازی کرد .این نمایش 37 شب روی صحنه بود. که برای او یک موققیت بزرگ و سریع به بار آورد و. با استقبال زیاد مردم مواجه شد مرضیه بسرعت نظر استادان موسیقی را به خود جلب کرد و اولین زنی بود که توانست در برنامه گلهای رنگارنگ که برنامه ای بسیار سنگین و هنری بود آواز بخواند.مرضیه در حدود 1000 آواز دردوران شکوفایی هنریش خواند که در ارتقای موسیقی فارسی بسیار اثر گذار بود. بالاتر از موفقیت هایش در خوانندگی و موسیقی . او داری کیفیت های تحسین برانگیزدیگری است که مهمتر از همه شجاعت و پشتکار درخشان او در نوآوری بود . در زمانیکه خوانندگی به عنوان یک سرگرمی ویا شغلی نه چندان افتخارآمیز تلقی میشد و بخصوص زنها در خانه ها محبوس شده حق هیچگونه ابراز وجودی نداشتند به عنوان یک زن جوان او خوانندگی را بطور جدی و به عنوان یک کار تحصصی و غرورآفرین درسطح بالایی از نظر فرهنگی انتخاب کرد. تا جایی که کارستزگ او در هنر پارسی و با وجود همه اختلافات فرهنگی وزبانی اقوام ایرانی به زودی شناخته شد و او به عنوان یک سمبل یا اسطوره در موسیقی ایرانی توسط همه افراد ایرانی با هر فرهنگ و زبانی پذیرفته شد و بصورت یک گنج فرهنگی در آمد.

نظرات 3 + ارسال نظر
فرنوش دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:18 ب.ظ http://www.ehsasat.com

سلام .فرنوش هستم از وبسایت احساسات دات کام ! اگه عزیزی رو دارین که می خواین صداتونو به گوشش برسونید بیاید سایت ما . در ضمن می تونید به گمشده هاتون از سایت ما پیام بدین . برای وبلاگتون هم ابزار های جدید و بی همتا آماده کردیم . قربان شما - فرنوش

MARYAM سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:01 ب.ظ http://vahed10eeha.blogfa.com

kheili jaleb bood!

sima پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:46 ب.ظ

salam aleykom khub hastid.she jaleb .man faghat az moeein khosham miad miduni ke akhe esfahanie.rasti ye chize dg ke fekr mikonam tahghighatet kam bude homeyra ahle esfahane na tehran .khabari azat nist hamid.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد